سيماي فاطمه زهرا(س) در شعر معاصر فارسي

متن شما ...

Block /endBlock Ads3

تبلیغات

<-Text3->
/endAds3
ContactBlock

تماس با ما

/endContactBlock
RegisterBlock

عضویت در سایت

[Register_Form]
/endRegisterBlock
ForumBlock

آخرین ارسال های انجمن

ForumPostsLoopBlock /endForumPostsLoopBlock
عنوان پاسخ بازدید توسط
ForumPostTitle [ForumPostCountAnswer] [ForumPostHit] [ForumPostLastAuthor]
/endForumBlock
PostImageBlock

/endPostImageBlock

سيماي فاطمه زهرا(س) در شعر معاصر فارسي

نرگس گنجي

 

سيماي فاطمه زهرا(س) در شعر معاصر فارسي

مقدمه: شعر اهل‏بيت در مسير تاريخ

چهار نگرش كلي

نگرش روايي و تاريخي

نگرش فلسفي و كلامي

نگرش تخييلي و شاعرانه

نگرش عاطفي و شخصي:

پيوستن شعر انقلاب به كاروان شعر عاطفي

گامهايي در مسير بازآفريني

سيماي فاطمه زهرا(س) در شعر معاصر فارسي

 

 

 

 

مقدمه: شعر اهل‏بيت در مسير تاريخ

 

ايران تنها كشوري است كه مذهب تشيع از قرنها پيش در آن رسميت دارد و همه يا بسياري از ابعاد حيات فكري فرهنگي مردم را به نوعي تحت تأثير قرار داده است. يكي از بارزترين نشانه‏هاي اين تأثير عشق و علاقه عمومي به اهل‏بيت پيامبر(ع) و تجلي اين محبت و عشق در «شعر» ـ يعني روشن‏ترين جلوه‏گاه عواطف و افكار ملتهاي خاورميانه ـ است.

 

سرودن سوگها و ستايشها (مرثيه، مديحه، و منقبت) از شيوه‏هايي است كه شاعران مسلمان و شيعي ـ به طور سنتي ـ براي اظهار عقايد و علايق خود به اهل‏بيت به كار مي‏بسته‏اند. در اين ميان، انتظار مي‏رود كه حضرت فاطمه زهرا(س) به عنوان نزديكترين فرد به پيامبر اسلام(ص) و تنها يادگار او و محور اهل‏بيت و مصداق آيات كريمه‏اي از قرآن، جايگاه ويژه‏اي داشته باشد. مي‏دانيم كه شعر عربي از قرن اول هجري براي تبليغ عقايد شيعي و ترويج اهل وصايت و امامت و دفاع از آنها و افشاي بدعت و انحرافي كه تاريخ اسلام را از مسير رشد صحيح خارج كرد، به كار رفته است.1 لكن در شعر فارسي اينچنين نيست. زيرا تاريخ ادب اهل‏بيت در اين زبان، با تكامل ادب فارسي از يك سو و وضعيت سياسي و اعتقادي ايرانيان از سوي ديگر ارتباط دارد. با گسترش دين اسلام در ايران و تكامل فارسي دري نخستين آثار شعر اهل‏بيت در منظومه بلند پدر شعر ايران ـ فردوسي طوسي ـ در قرن چهارم آشكار شد و هم او در ابياتي از حماسه خود زبان به ستايش و اظهار ارادت به پيامبر(ص) و امام علي(ع) گشود. پس از آن نيز تا قرن هشتم در مقايسه با قرون اخير و رسميت يافتن مذهب تشيع در ايران، حضور شعر اهل‏بيت در گستره ادب چندان چشمگير نيست. شايد سبب اين كاستي، كم‏اطلاعي اديبان متقدم از حقايق دهه‏هاي نخست تاريخ اسلام و اهميت آنها باشد. هر چه هست، نخستين سروده‏ها در باره دختر پيامبر(ص) با اشعار ناصرخسرو قبادياني، سنايي غزنوي، قوامي رازي و ... آغاز مي‏شود.2 اشعار فاطمي اين مرحله داراي ويژگي ارزشمندي است و آن اينكه بيان حقايق تاريخي و عقايد ديني در آن فراوان و تصنعات و تكلفات ادبي در آن كمتر است.

 

با رسميت يافتن مذهب تشيع، ديري نمي‏پايد كه رواج زبان‏بازيهاي شاعرانه و تكلفات سخنوران، موجب ظهور برخي سروده‏هاي نامأنوس با دل و زبان مردم و مناسب به‏به و چه‏چه شنيدن در محفل ادبا و خواص شد، بيهوده نيست كه اندك اندك اشعار و نوحه‏هاي عاميانه در ميان توده‏هاي مردم رسوخ يافت و تعزيه و روضه‏ها از آن پر شد و پايه بسياري از برداشتهاي غلط و عوامانه در باره معصومين(ع) از جمله صديقه كبرا(س) گرديد.

نمونه‏اي از اين لفظ‏پردازيها را در شاعر قرن هشتم هجري، خواجوي كرماني مي‏توان ديد كه در مدح حضرت زهرا مي‏گويد:

 

 

 

عروس نه تتق و لاله‏برگ هفت چمن ز نام او شده نامي سه فرع و چار اصول كمينه سوري بيت‏العروس اوساره به مطبخش فلك دودخورده را در پيش 

 

تذرو هشت گلستان و شمع شش منظر به يُمن او شده سامي دو كاخ و پنج قمر كمينه جاريه خانه‏دار او هاجر ز مه طبقچه سيم و ز مهر هاون ازهر4 

 

* با گسترش دين اسلام در ايران و تكامل فارسي دري نخستين آثار شعر اهل‏بيت در منظومه بلند پدر شعر ايران ـ فردوسي طوسي ـ در قرن چهارم آشكار شد و هم او در ابياتي از حماسه خود زبان به ستايش و اظهار ارادت به پيامبر(ص) و امام علي(ع) گشود.

 

گرچه نمي‏توان براي خلاقيت شعري و رعايت مناسبتهاي لفظي و معنايي محدوديتي قايل شد، ولي چه توان كرد كه اين گونه جمال‏گرايي، سرانجام به ضد جمال تبديل شده و به اسلوبي تكراري بدل گشته است. چنان كه حسينعلي‏خان سلطاني ـ همچون برخي ديگر از شاعران قرون متأخر در مدح آن حضرت ـ چنين سروده است:

 

 

 

صدف يازده گهر كه از او چار عنصر بدو گرفت قوام هشت خلد از وجود مسعودش 

 

گشت قدر نه آسمان والا هشت كوكب بدو فزود ضيا جست زيب و طراز و فرّ و بها ...5 

 

ناگفته نماند كه مغلق‏گويي و ساده‏گويي در تاريخ شعر اصولاً دو جريان موازي هستند. و در كنار اين دست اشعار لفظ‏پردازانه، برخي شعرها عالي‏ترين مفاهيم لطيف را به زباني رسا و روشن در گوش جان مردمان روزگار زمزمه كرده‏اند. از نمونه چنين شعرهايي، شعر «قدسي» (از شاعران قرن يازدهم) است كه سادگي، طراوت خاصي دارد، چنان كه گويي شاعر معاصر به تازگي آن را سروده است:

 

... اي كه تو بر آل كسا محوري

 

بر سر زنهاي جهان افسري ...

 

جام حيا مست ز صهباي توست

 

واژه‏اي از دفتر معناي توست

 

صبر و رضا طفل دبستان توست

 

ريزه‏خور سفره احسان توست ...

 

گشت نهان بر همه كس تربتت

 

تا بشناسند غم غربتت ...6

 

 

دشواري سرودن در شأن والاي حضرت زهرا(س)

 

البته نبايد فراموش كنيم كه سرودن در شأن والاي حضرت سيدة‏النساء كه انساني عديم‏النظير و زني همطراز انبياست كاري است دشوار و توفيقي است كه بايد خودِ آن حضرت عطا فرمايد. چه بسا سخني كه به قصد قربت و به نيت ستايش گفته شود و در باره ساير اوليا و ائمه(ع) گفتنش خالي از اشكال باشد ولي اگر در باره حضرت زهراي مرضيه(س) گويند، استخفاف به شأن او محسوب گردد. (مانند وصف جمالات ظاهري و مانند آن). تأثير اين دشواري را در محدوديت قلمرو سخنوران و تكرار شدن مضامين شعراي متقدم ـ از گذشته تا امروز ـ نمي‏توان ناديده گرفت.

 

نكته آنجاست كه تكرار اين گونه مضامين در شعر دوره‏هاي مختلف نه بر شناخت شيعه و ساير مسلمانان از آن حضرت چيزي مي‏افزايد و نه بابي از آگاهي بر غير مسلمانان كه اصولاً با درك اوصافي از اين دست ـ آنهم با اين اشارات اجمالي شاعران ـ بيگانه‏اند: عصمت كبرا، علتِ غايي خلقت، بضعه طه، امّ‏ابيها، شفيعه محشر، انسيه حوراء، امّ‏الائمه، كفو حيدر، مادر دو عيسي و دو مريم و ...

 

آيا وقت آن نرسيده است كه سخن سخنوران متعهد و ديندار راهي براي افزايش شناخت مسلمانان و تاباندن انوار فاطمه زهرا(س) بر دل و جان مشتاقان حقيقت و مستعدّان هدايت بگشايد.

 

چهار نگرش كلي

 

به نظر مي‏رسد اگر «شعرهاي فارسي فاطمي» را ـ كه تا كنون سروده شده است ـ از لحاظ جهت‏گيري و زاويه نگرش دسته‏بندي كنيم، نقاط ضعف و قوت و زمينه‏هاي خالي و نيازمند خلاقيت بيشتر تا حد بسياري روشن و مشخص گردد، عمده اين گونه اشعار ـ اعم از قديم و جديد ـ از نظر نگرش و فضاي حاكم بر آنها قابل تقسيم به انواع چهارگانه است:

 

1ـ روايي و تاريخي

 

2ـ فلسفي و كلامي

 

3ـ تخيّلي و شاعرانه

 

4ـ عاطفي و شخصي

 

بدون شك بسياري از سروده‏ها دو، سه و يا هر چهار جنبه را بهم آميخته دارند و تعداد اشعاري كه تنها يكي از جهات را لحاظ كرده باشد، فراوان نيست. پرسش آن است كه چرا اصولاً اين چهار نگرش نُمود بيشتري يافته است؟ آيا شاعران راههاي ديگري براي شناختن و شناساندن آن وجود شريف نداشتند كه غالب آنان خود را در سنتهاي ادبي گذشتگان ـ و مدايح و مراثي و مناقب ـ زنداني كرده‏اند؟

 

اكنون با ذكر نمونه‏هايي ـ با اولويت دادن به شعر معاصران ـ به بررسي اين نگرشها مي‏پردازيم.

نگرش روايي و تاريخي

 

مراد از اين گونه نگرش، شعرهايي است كه بر مبناي ذكر مقاطعي از زندگي آن حضرت مانند ازدواج ايشان، غصب شدن فدك و شهادت او و يا بر مبناي جايگاه صديقه كبرا در خاندان عصمت و آيات و احاديثي كه در شأنش آمده است، شكل گرفته‏اند. از نمونه خوب اين گونه شعرها در قديم، قصيده ابن‏حسام خوسفي (شاعر قرن نهم) است تحت عنوان «مهماني كردن فاطمه جناب پيامبر را» كه با اين بيت آغاز مي‏شود:

 

* نخستين سروده‏ها در باره دختر پيامبر(ص) با اشعار ناصرخسرو قبادياني، سنايي غزنوي، قوامي رازي و ... آغاز مي‏شود.

 

 

 

از بر اطراف باغ، از چمن گل‏عذار 

 

مجمره پرعود كرد، بوي خوش نوبهار7 

 

يا قصيده «مروج الاسلام كرماني» كه ابياتي از آن را مي‏خوانيم:

 

 

 

اي درّ درج حيا و آيت عظمي ام كتاب، ام‏فضل، ام‏علومي 

 

بضعه خير الوري و مريم كبري «ام‏ابيها»ت خوانده خواجه «أسري» 

 

تا آنجا كه مي‏گويد:

 

 

 

آه كه در مدت قليل چه آمد 

 

بر سرت از مردمان بي‏سر و بي‏پا8 

 

از اين دست سروده‏ها، اگر شاعران قادر باشند از ظواهر امور بگذرند و رابطه حوادث را با يكديگر در گذشته و آينده تحليل كنند و در عين حال از لطافت خاص بيان شعري دور نيفتند، بايد گفت كه به شأني عالي در شعر دست يافته‏اند. مثنويهاي احمد عزيزي در كتاب لاله‏هاي زهرايي حركتي است در اين سو و نيز قصيده زيباي «فريد» شاعر متعهد معاصر با مطلع «روزي كه دفن كرد علي بي‏صدا ترا» ضمن اشاره به مرحله تاريخي حيات آن حضرت به تحليلي منطقي و در عين حال شاعرانه دست يافته است. به سروده‏هاي هر دو شاعر در اين نوشتار اشارتهاي ديگري خواهيم كرد. آري ثبت حوادث، كار مورخ است و تحليل آن، كار متفكر.

نگرش فلسفي و كلامي

 

اشعاري را كه عمدتا به نقش زهراي مرضيه(س) در عالم هستي و مقام معنوي و روحاني و عرفاني‏اش مي‏پردازد، مي‏توان داراي جهتي فلسفي و كلامي دانست. از اين دست اشعار از ديرباز تا كنون گفته‏اند و مي‏گويند. بسياري از اين نوع سروده‏ها تكرار سخنان شعراي متقدم و بخشي نيز مبتني بر نكات ظريف و تازه‏اي است. يكي از بهترين اين گونه اشعار مثنوي «محمد فكورصفا» (متخلص به فكور) است كه تفسيري از «مناقب منسوب به ابن‏عربي» مي‏باشد. مثلاً در تفسير صفتي از صفات آن حضرت (جواد العالَم العقلية)، گويد:

 

 

 

عقل گُل، اول ظهورِ باري است چون كه ظرفِ جان زهرا كامل است حضرتش مشكات نور عقل شد در لباس زن هويدا شد ولي 

 

وان ظهور اندر موالي جاري است ... عقل كل را در پذيرش شامل است تا كه نور او به عالم نقل شد ... يازده انوار از او شد منجلي ...9 

 

ابياتي كه جنبه فلسفي دارند غالبا در مقدمه قصايد قرار گرفته‏اند؛ چنان كه شاعر معاصر محمدعلي صاعد در مقدمه قصيده‏اي در ستايش حضرت زهرا(س) آورده است:

 

 

 

كيست وجودش ز بعد خالق اكبر كيست كه باشد وجود، ذيل وجودش 

 

فوق وجود و ز حد وصف فراتر؟ هست عَرَض، هر چه هست و اوست چو جوهر10 

 

شعري با اين گونه مضامين با همه ارجمندي، در نهايت «شعر خواص» است و از نظر ارتباط با عموم، محدوديتهايي دارد. اگر صبغه اصلي شعرها جنبه‏هاي عقلي و فلسفي باشد اين خطر وجود دارد كه شعراي متعهد و توانا و انديشه‏گرا مهجور واقع شوند و توده‏هاي مردم به ادبيات به ظاهر مذهبي ولي عامه‏پسند و مبتذل روي آورند؛ چه، در اين گونه شعرها ايجازي هست كه راه را بر تفاسير و شرح مطالب و استدلالهاي روشن مي‏بندد و اگر شعر به عرصه احتجاجات منطقي و فلسفي گرديد به نظم خشك تبديل مي‏شود.

 

نگرش تخييلي و شاعرانه

 

در اين گونه شعرها كه داراي نگرش تخييلي به قضايا هستند، تخيل هنري و مفاهيم فاقد مصاديق خارجي بر ساير جنبه‏ها غلبه دارد.

 

نمونه مبالغه‏آميز اين گونه اشعار مديحه سنجر كاشاني است كه به جاي آنكه خواننده شعر به اعجاب در برابر صفات عاليه حضرت فاطمه(س) برسد، در برابر نازك‏خيالي و مضمون‏يابي شاعر شگفت‏زده مي‏شود:

 

 

 

هم خضر آب داشت، هم اسكندر آينه از بيم چشم‏زخم فلك ز آفتاب و ماه 

 

مثل تويي كه ديد در آب و در آينه؟ حاضر كند به بزم تو با مجمر آينه 

 

* آيا وقت آن نرسيده است كه سخن سخنوران متعهد و ديندار راهي براي افزايش شناخت مسلمانان و تاباندن انوار فاطمه زهرا(س) بر دل و جان مشتاقان حقيقت و مستعدّان هدايت بگشايد.

 

* اگر صبغه اصلي شعرها جنبه‏هاي عقلي و فلسفي باشد اين خطر وجود دارد كه شعراي متعهد و توانا و انديشه‏گرا مهجور واقع شوند و توده‏هاي مردم به ادبيات به ظاهر مذهبي ولي عامه‏پسند و مبتذل روي آورند.

 

عكس ترا كه شعله صف سركش آمده است

 

در بر اگر كشد نكند باور آينه

 

تا آنجا كه گويد:

تقليد وضع ساره خيرالنسا نمود بانوي عرش حجله وفا و خاتون خلد زاد 

 

زان رو نكرد بر سر و بر، زيور آينه آن كز حيا نخواسته از شوهر آينه ...11 

 

همين نازك‏انديشي در شعر «خسرو احتشامي» شاعر نوجوي معاصر يافت مي‏شود بي‏آنكه كليت شعر، وقف خيال‏آفريني شود و به اين نكته در اواخر نوشتار به روشني مي‏پردازيم:

 

 

 

تا رخصت حضور نيابد، شب طلوع تا كعبه راز سنگ كرامت نيفكند 

 

مهتاب از ادب نتراود به روزنش ... از چشم روزگار نهان است مدفنش12 

 

اين گونه سخنان از مصاديق «يجوز للشاعر ما لا يجوز لغيره» هستند. باري، بايد پذيرفت كه شعر را عالمي ديگر است و شعر خالي از خيال لطفي ندارد. لكن گستره پرواز خيال در شعر متعهد تا جايي است كه از هدف دور نيفتيم. نبايد فراموش كرد كه هدف اصلي شعر ديني، بويژه شعر اهل‏بيت، بيان حقيقت، ترويج ارزشهاي توحيدي، و گسترش فضيلت است.

نگرش عاطفي و شخصي:

 

آن دسته از اشعاري كه بيان عواطف ديني و احساس ارادت به آستان مقدس فاطمه مطهر(س) در آنها غلبه دارد، مي‏تواند به عنوان سروده‏هاي عاطفي قلمداد شود. در نخستين سده‏هاي ظهور شعر شيعي، بيان اعتقادات ديني و ثبت حقايق تاريخ اسلام بر ساير جنبه‏ها غلبه دارد، الا اينكه پايان برخي از شعرها با طلب شفاعت و دادخواهي سامان مي‏يابد كه بعدي عاطفي به شعرها مي‏دهد.

 

حساب سروده‏هايي را كه در باره شهادت و مظلوميت آن حضرت است، بايد جدا كرد زيرا تأثير واقعه در بسياري از موارد بيش از تأثير زبان شعر است بويژه آنكه شاعران براي ايجاد انگيزش عاطفي در مردم عمدا ـ يا سهوا ـ از باطن حوادث گذشته و به پوسته آن ـ با تفصيل و رنگ و لعاب ـ مي‏پردازند و گاه شعر را از لطافت هنري و محتواي توحيدي ـ هر دو ـ خالي مي‏كنند. اين گونه اشعار عوامانه ضربات مهمي بر فرهنگ عمومي دينداران در گذشته وارد كرده است كه هنوز آثار آن باقي است.

 

مرحوم صغير اصفهاني كه از شاعران پيش‏كسوت معاصر در اشعار مذهبي است، گاه به شعري فلسفي و تجريدي (بيشتر در مدايح) و گاه به نوحه‏خواني كه با شعر عاميانه مذهبي فاصله بسيار اندك دارد روي مي‏آورد و در آن گونه اشعاري كه به «زبان حال» معروف شده‏اند به مناسبت ايام شهادت حضرت زهرا مي‏سرايد:

 

* نبايد فراموش كرد كه هدف اصلي شعر ديني، بويژه شعر اهل‏بيت، بيان حقيقت، ترويج ارزشهاي توحيدي، و گسترش فضيلت است.

 

 

 

اگر رنجيده‏اي از من پسرعم حلالم كن به جان نور عينم شب هر جمعه آيي بر مزارم 

 

خلافي ديده‏اي از من پسرعم يتيم بينواي من حسينم ... به خاطر آوري احوال زارم ...13 

 

پرسش آن است كه آيا تنها يك فصل از حيات آن حضرت (يعني مظلوميت و شهادت) است كه بايد در مخاطبان شعر فاطمي انگيزش ايجاد كند يا توفيق حقيقي شاعر متعهد به آن است كه توده‏هاي مردم را به كشف شيوه‏اي «شناختي ـ عاطفي» كه بهترين نوع پيوند با پيشوايان ديني در ابعاد اعتقادي، اخلاقي، سياسي و اجتماعي است، رهنمون شود؟

 

بديهي است كه غرض از اين مبحث انكار اهميت عنصر عاطفه در شعر نيست بلكه اصولاً هدف، تقويت عنصر عاطفه در مسير صحيح است زيرا اساس خلاقيت و تأثير و تأثر شاعر و مخاطبانش به همين عنصر بستگي دارد.

پيوستن شعر انقلاب به كاروان شعر عاطفي

 

تكرار و تقليد، كلي‏گويي، استفاده زياد از بيان خبري و تقريري، بازيهاي لفظي و افراط در رعايت موازين سخنوري، از مهمترين موانع تأثيرگذاري عاطفي در شعر هستند. يكي از مهمترين موفقيتهاي شعر فاطمي در دهه‏هاي اخير فائق آمدن برخي از شاعران بر اين موانع است. شاعران امروز شيوه‏هاي مختلفي را براي انگيزش عاطفي در شعرهاي خود تجربه مي‏كنند. گاه بيان يك واقعيت از ابعاد و زواياي گوناگون و با استفاده از استعارات لطيف را راهي براي نفوذ در دلها قرار مي‏دهند. در ترجيع‏بند طولاني محمدعلي مجاهدي (متخلص به پروانه) ـ در باره هجوم به خانه آن حضرت پس از رحلت پدر بزرگوارش ـ تلاش براي دست يافتن به بيان لطيف و شاعرانه حقايق به وضوح ديده مي‏شود:

 

 

 

سوخت بال كبوتران حرم دامن گل كه سوخت از آتش 

 

كار اين شعله‏ها به لانه كشيد شعله سر از دل جوانه كشيد ...14 

 

گامهايي در مسير بازآفريني

 

حركت فكري و فرهنگي انقلاب اسلامي كه سالهاي چندي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي آغاز به رشد كرد ـ و تا كنون ادامه دارد ـ دري از نور به سوي عموم حق‏جويان بويژه شاعران متعهد گشوده است. انتشار و فروش گسترده آثار انديشمنداني كه در آثارشان، براي شناساندن سيماي تابناك حضرت زهرا(س) از جنبه‏هاي اجتماعي، تاريخي و تربيتي به مردم بويژه نسل جوان كوشش كرده‏اند، نشان‏دهنده عشق و علاقه مردم و جوانان به آن حضرت و هم بشارت‏دهنده رشد فكري و فرهنگي در قلمرو شناخت معصومين است.15

 

بيهوده نيست كه بسياري از شاعران انقلاب در دو دهه اخير سعي در دركي شهودي و احساس مستقل و زباني فارغ از تكرار و تقليد ـ در زمينه پيوندشناختي و عاطفي ـ با «بانوي آب» و «آفتاب» و «بي‏نشانه‏اي كه نشانه خداست» داشته‏اند. گاه مضامين مكرر را با زبان مستقل يا اوزان لطيف، نو و احيا كرده‏اند و به بعدي آشنا با ذهن مردم از زاويه‏اي جديد نگريسته‏اند و گاه اصولاً به تجارب نو در حوزه فكري و عاطفي دست يافته‏اند. براي نمونه به اين ابيات بنگريد:

 

 

 

تو ستاره‏اي و تو اختري؛ نكنند با تو برابري؛ تو هماي اوج سعادتي، تو قرين مهر ولايتي، به حَسن (ستاره روشنت) به خدا رسيده ز دامنت؛ 

 

مه و مهر و زهره و مشتري تو يگانه دخت پيمبري تو سپهر عصمت و عفتي بخدا كه «همسر» حيدري كه حسين (آن گلِ گلشنت) بخدا تو معني «مادر»ي!16 

 

صيغه خطاب همراه با موسيقي پرشور و شوق‏انگيز كهنگي‏هاي اين شعر را به تازگي بدل كرده است.

 

در برخي از شعرها، نگاه شاعر در جستجوي زاويه‏اي نو براي بيان مطالب است. شعر «سراي فاطمه»، سروده حميد سبزواري، در اصل شعري ملهم از سخنان امام خميني و دكتر شريعتي است. كه آثار و سخنان آنان بالاترين تأثير را در شكل‏دهي فرهنگ شعر فاطمي پس از انقلاب داشته است:

* پرسش آن است كه آيا تنها يك فصل از حيات آن حضرت (يعني مظلوميت و شهادت) است كه بايد در مخاطبان شعر فاطمي انگيزش ايجاد كند يا توفيق حقيقي شاعر متعهد به آن است كه توده‏هاي مردم را به كشف شيوه‏اي «شناختي ـ عاطفي» كه بهترين نوع پيوند با پيشوايان ديني در ابعاد اعتقادي، اخلاقي، سياسي و اجتماعي است، رهنمون شود؟

 

* تكرار و تقليد، كلي‏گويي، استفاده زياد از بيان خبري و تقريري، بازيهاي لفظي و افراط در رعايت موازين سخنوري، از مهمترين موانع تأثيرگذاري عاطفي در شعر هستند. يكي از مهمترين موفقيتهاي شعر فاطمي در دهه‏هاي اخير فائق آمدن برخي از شاعران بر اين موانع است.

 

 

 

حجره، گلين است و كوچك است و عجب آنك 

 

هست جهاني، چو جاي فاطمه دارد 

 

و:

 

 

 

رشحه ايمان تراود از در و بامش 

 

خانه علم است و باب علم در آن است17 

 

بر اين گونه شعرها مي‏توان «راز شب» سروده شادروان شهريار را نيز افزود.18

 

شعري فاخر و چندبعدي

 

بخش ديگري از شعرها كه بدون شك قسمتي از ادبيات انقلاب اسلامي در شمار مي‏آيند، داراي افكار نو، لطف عواطف، تازگي اسلوب و قدرت اثرگذاري ويژه‏اي هستند. بر اينها بايد در آميختن هر چهار بعد (كه پيشتر به بررسي آن پرداختيم) افزوده شود. قصيده شيواي خسرو احتشامي كه به آن اشارت رفت از اين دست است:

 

 

&nb

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

PostRateBlock
امتیاز : نتیجه : امتیاز توسط نفر مجموع امتیاز :

/endPostRateBlock
OnlyMorePostBlock
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
/endOnlyMorePostBlock
برچسب ها : <-TagName-> ,
بازدید :
تاریخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:, زمان : 2:13 | نویسنده : رشیدی | لینک ثابت | (نظر)
RelatedPostsBlock

مطالب مرتبط

/endRelatedPostsBlock

آخرین مطالب ارسالی

CommentBlock

ارسال برای این مطلب

این توسط [Comment_Author] در تاریخ [Comment_Date] و [Comment_Time] دقیقه ارسال شده است

[Comment_Gavator]

[Comment_Content]


[Comment_Form] [Comment_Page]
/endCommentBlock
BlockDown /endBlockDown

صفحات سایت

تعداد صفحات : <-BlogPageCount->
<-BlogPage->